سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رویابین
جامع ترین بانک اطلاعاتی خواب و رؤیا
به رؤیابین، جامع ترین بانک اطلاعاتی خواب و رؤیا خوش آمدید

سن: 25

جنس: مرد

در خانه خودمان سر سفره ناهار بودم و پدرم و مادرم هم بودند. از مادرم پرسیدم پس بقیه کجا هستند که مادرم جوابی نداد. به ناگاه پدرم از جای خود برخاست و بدون اینکه چیزی بگوید رفت. مادرم هم پشت سر او رفت و من تنها مشغول غذا خوردن بودم. یادم است یک حس بدی داشتم و احساس می کردم که دارم خفه می شم. خگی به معنای استعاری کلمه. با صدای زنگ تلفنم از خاب برخاستم.




موضوع مطلب : رؤیاها

چهارشنبه 90 بهمن 26 :: 2:26 عصر

درباره سایت


امیرعلی مازندرانی «روانشناس، پژوهشگر، و درمانگر اختلالات خواب»
پیوندها
صفحات سایت
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار سایت
  • بازدید امروز: 143
  • بازدید دیروز: 8
  • کل بازدیدها: 384850
فرم تماس
نام و نام خانوادگی
آدرس ایمیل
امکانات دیگر
کلیه حقوق این وبلاگ برای رویابین محفوظ است